#ریما_پارت_68


سامیار:چی شد رئیس؟بگم بیان؟

ریما:آره،فردا.

سامیار:به روی چشمم!امر دیگه؟

ریما:میتونی بری.

پس بالاخره گذر گوشت به دباغ خونه افتاد!

الان خوشحالم!پس وقت چیه؟نیشم خود به خود شل شد!از دفتر زدم بیرون.رفتم دم اتاق اشکان.بدون در زدن کلمو بردم تو،سرش تو لب تابش بود.

ریما:اشکان؟

سرشو گرفت بالا و سریع گفت:بله رئیس؟

ریما:من چند ساعتی رو نیستم حواست به دفتر و کارا باشه.

اشکان:چشم رئیس.

تو راهرو هر کی منو میدید تا کمر خم و راست میشد و این حس رو بهم میداد که الان من رئیسم!اول رفتم تو اتاقم و یه تاپ قرمز، نیم تنه ی پشت گردنی با یه شلوارک لی مشکی تا روی رون برداشتم و راه افتادم سمت سالن شخصیم!خیلی خوبه که هر کسی اجازه ی ورود به این سالن رو نداره...این طوری حس بهتری دارم!

عین گربه خودمو اینور و اونور کشیدم و بدنمو گرم کردم.تقریبا 6 سالی میشه که میرقصم.همیشه باعث میشه از نظر روحی و جسمی تخلیه بشم!یه نگاه به cd هام انداختم.یکیشون رو گذاشتم تو استریو و صداشو بردم ته!

آهنگ did it agian از shakira بود.عاشق این آهنگم.این آهنگ در اصل باید دونفره اجرا بشه ولی در حال حاضر فقط خودمم و خورزوخان!





first floor,room 16/smells likedanger/even better/

romangram.com | @romangram_com