#راز_پنهان_یک_شبح_پارت_87
- ولی من خود تارا هستم. یادتون که نرفته روحش رو از بدنش جدا کردین؟
- چون روح خیلی قویای داره. اگه روح اون الان تو بدن تو نبود الان زنده نبودی.
- وقتش نیست بهم بگین چرا روح این دختر رو به من پیوند دادین؟
- چون تنها کسی هست که روح خیلی قویای داره. و شبیهِ تو هست.
- من شبیه اونم نه؟
- دقیقاً. من تونستم ببرمش تو خواب عمیق و روحش و از خودش جدا کردم.
- بابا بهتره روحش و بهش برگردونی.
- اگه بهش برگردونم تو زنده نمیمونی.
- من روح خودم و دارم.
- روح تو ضعیفتر از اونه که بتونه کاری کنه.
- من دلم نمیخواد دیگه شبح و روح باشم.
- ولی دیگه عضوی از شبح و روح هستی.
- بابا تا کِی باید تارا رو اذیت کنم؟
- نمیدونم. مدیوم باید تعیین کنه.
- اگه این زیرزمین لو بره میفهمن که ما انسان واقعی هستیم و شبح و روح نیستیم.
- زبونت و گاز بگیر دختر چندین ساله که هیچکس نفهمیده از این به بعد هم نمیفهمن.
- من که هیچی سر در نمیارم از کاراتون. ولی دلم به حال اون دختر میسوزه.
- تو دلت به حال خودت بسوزه. الانم ظهر میشه برو سراغ کارات.
- باشه. فعلا.
- بهسلامت.
- خدافظ
romangram.com | @romangram_com