#رج_زدن_های_زندگی_پارت_81

نه دل من دوباره بشکنه ....نه ...نه چي ؟خدا يا نميدونم ...کم کم دارم رواني ميشم ..خدايا خودت کمکم کن ...

-ماندني خانوم ...





-ماندني خانوم ...

بند دلم پاره ميشه وقلبم ميريزه ...

همين الان به فکرش بودم ....چه جوري اينقدر زود به واقعيت تبديل شد ...؟

روسريم رو ميکشم جلوتر ...

-بعله اقا سورج ...؟

-دارم ميرم نونوايي ...نون نمي خوايد براتون بگيرم ...؟

لبم رو گاز ميگيرم ..توحيد چرا دوستت تا اين حد شبيه به تواِ...؟چرا مثل تو ميمونه برام ...؟

نکنه....نکنه بهش حرفي زده بودي ؟نکنه تمام زير وبم زندگي ام رو بهش گفته باشي ؟نکنه توحيد ...؟نکنه از همه چيز من باخبره ؟ حتي از عشقم به تو وحالا داره برام دل ميسوزونه ؟


romangram.com | @romangram_com