#رج_زدن_های_زندگی_پارت_67
منو ببخش توحيد ..تو رو به همون علاقه اي که بهم داشتي قسمت ميدم.... منو ببخش ...
تو به خاطر حماقت من اين زير خوابيدي ...منو حلال کن توحيد ..حلالم کن ...
يادته گفتم ...گفتم که دعاي عاشق گيراست ...حالا هم با تمام روسياهي ام ازت ميخوام منو ببخشي وازم بگذري ...
بگذري که نذاشتم نفس بکشي ...بگذري.... که باعث شدم گردنبند يادگاري رو به خاطر من ....به يه بي ناموس بدي وحالا به خاطر نداشتن پول ديگه نمي توني زندگي کني ...
منو ببخش که هميشه باري روي دوشت بودم ...تو سَرو بلندي بودي که من هميشه از سايه سارت بهره بردم ..
منو ببخش که هيچ وقت مرحم دلت نبودم ...هميشه غم هامو برات توشه اوردم وتو با مهربوني کوله بارمو خالي از درد کردي ...
ميتوي منو ببخشي ؟اره توحيد ؟ميتوني توي اون دنيا بهم بخندي وبگي ...
-ماندني غصه نخور من حلالت کردم ...تو به من ديني نداري ...؟
ولي دارم ....من هميشه به تو مديونم ...هميشه دعا گوتم وهميشه برات خيرات ميکنم ...فقط تو منو ببخش همين ...منو ببخش ...
زهر اين فکر که اين دم گذراست ...
ميشود نقش به ديوار رگ هستي من ...
لحظه ام پر شده از ل*ذ*ت ...
romangram.com | @romangram_com