#رج_زدن_های_زندگی_پارت_41
دلم براي لمس اون سر انگشتهاي پراز خط باريک قرمز پر ميکشه ...کاش فقط بتونم يه بار ...آره فقط يه بار دستهاشو تو دستهام بگيرم وبهش بگم ...
ماندني ...من همه جا باهاتم ...بغض نکن ..غصه نخور ..هِق نزن ...خودم مراقبتم ...عزيز دل من ...
يکي هست ....تو قلبم... که هرشب مينويسم واون خوابه
نميخوام ...بدونه ...واسه اونه که قلب من اينهمه بي تابه
يه کاغذ ...يه خودکار ...دوباره شده همدم اين دل ديوونه
يه نامه ...که خيسه ...پراز اشکه وکسي بازهم اونو نميخونه
.................
سال اول دانشگاه رو با کلي اميدواري وقلبي پراز عشق شروع کردم ..عشق ماندني که تو تک تک سلول هاي بدنم جاخوش کرده ..
دلم ميخواد زودتر درسمو تموم کنم تا برم خواستگاري ....شايد اونجوري بتونم مرحم دل زخمديدهءماندني باشم
ولي امان از چرخ گردون ...که هميشه يه جور نميچرخه ...به حرف من وتو گوش نميده وخودش براي خودش ميچرخه ..
هميشه اون قدر بازي هاي رنگ ووارنگ داره که دائم سرت گيج ميره وخودت رو فراموش ميکني ..اصلا نميفهمي کجاي زندگي هستي وداري کجا ميري ...
امان از چرخ گردون ...
romangram.com | @romangram_com