#رج_زدن_های_زندگی_پارت_38
-بروي چشم ماندني خانوم ...
نگاه هاي بي اجازه
******
نگاه ها ...اه از اين نگاه هاي شيرين ...
من ندانم به نگاه تو چه رازيست پنهان ...
که من آن راز توان ديدن وگفتن نتوان ....
چقدر ل*ذ*ت بخشه که بدوني چشمهايي هميشه مراقبته ..هميشه نگرانته ....هميشه همراهته ...
وقتي نگاههارو زير زيرکي ديد ميزني... يه حس شيرين زير پوستت گز گز ميکنه ...انگار که تمام خوشي عالم تو دلته ...
کاش جلوي چشمهاش يه سد ميبست ..تا اين همه حس رو يک جا بهم منتقل نميکرد ..
يه وقتهايي شادي زياد هم خوب نيست ...شادي زيادي نگرانت ميکنه ..دلواپست ميکنه که نکنه اين شادي يه روزي پر بکشه وبره و...جاشو درد پرکنه ...
romangram.com | @romangram_com