#رج_زدن_های_زندگی_پارت_14

حتي اگه همهءمردم عالم هم بهم ترحم کنن ...دلم نميخواد توحيد جزوشون باشه ...

تنها کسم... توحيد ِ....واگه قرار باشه نگاهش به من دلسوزانه باشه ....ديگه هيچي از من باقي نميمونه ...

-ماندني جوابشو نده ...بزار فکرکنه اون رئيسه ..نزار بزنتت ماندني ..يه موقع خداي نکرده ميزنه ناکارت ميکنه ها ...ميدوني که ککش هم نميگزه...

پوزخندم اون قدر گوش خراشه که توحيد با چشمهاي متعجبش زل ميزنه به من...

-ميدوني چي ميگه ؟...ميگه تو عين بوفالو ميموني ...هيچيت نميشه ...اگه کرگدن هم بود بعد از اين همه کتک زبونشو تو حلقش فرو ميکرد ...ولي تو آدم بشو نيستي

تعجب از چشمهاي توحيد پر ميکشه ..

-نکن ماندني ..با خودت اينکارو نکن ..تو که سني نداري... تازه اول راهي... يه وقت با اين بلبل زبوني هات کار دست خودت ميدي ها ..

باهاش کنار بيا... شوهر ننه ته... کاري نميتوني بکني ...خرجتو اون ميده ...اگه اذيتش بکني با يه تيپااز خونه پرتت ميکنه بيرون ...

زل زدم به دو خط مساوي روي دستم ..چقدر قشنگ وصاف ...انگار يه نفر با خط کش روي گوشتم خط کشيده ...

-ماندني ميشنوي؟باهاش سر به سر نذار ...مصطفي ديوونست ....يه موقع ديدي زد ناقصت کرد ها ...ماندني به حرفم گوش ميدي ؟

صداي گريهء مرضيه ميياد ...

-ماندني ؟


romangram.com | @romangram_com