رمان پرنسس بی احساس من

#پرنسس_بی_احساس_من_پارت_27

_میخوای بازم بزنم واست

بازم همون صدا ازش بیرون اومد

خانوم کوچولو: اوهوم

پس باید قول بدی با این اهنگ بخوابی باشه؟

و بازم انگشت کوچیکشو به سمتم گرفت و قول داد

گیتارو برداشتم بهش گفتم روی تختش بخوابه تا براش بزنم چشماشو بست و منم شروع کردم به خوندن

مونده بودم چی بخونم ک اهنگ نفس نفس از اموبند اومد تو ذهنم

تو این روزا تو هر نفس دلم میچرخه دست به دست
نگو نمیدونی ک دلم واسه تو میزنه نفس نفس
عاشقتم هنوزم بگی بسوز به پات میسوزم
تا روزی ک بخوای بیای چشم به راهه تو میدوزم
بیا دستتو بده به دستم ک دل به عشق تو بستم
نمیدونی ک این روزا تو چه حالو روزی هستم
از وقتی رفتی تو خونه دل منه ک میگیره بهونه
سر به سر دلم نزار ک بی تو دیگه شده دیوونه
تورو دوست دارم میخوام ک بزارم
به پای تو هرچی ک دارم
سر روی شونت میزارم برای چشای تو من بی قرارم
........


گیتارو برداشتم بهش گفتم روی تختش بخوابه تا براش بزنم چشماشو بست و منم شروع کردم به خوندن

مونده بودم چی بخونم ک اهنگ نفس نفس از اموبند اومد تو ذهنم

تو این روزا تو هر نفس دلم میچرخه دست به دست
نگو نمیدونی ک دلم واسه تو میزنه نفس نفس
عاشقتم هنوزم بگی بسوز به پات میسوزم
تا روزی ک بخوای بیای چشم به راهه تو میدوزم
بیا دستتو بده به دستم ک دل به عشق تو بستم
نمیدونی ک این روزا تو چه حالو روزی هستم

romangram.com | @romangram_com