#پونه_(جلد_دوم)_پارت_2

_ سلام.بفرمايين.

در حاليکه ميومد کنار پيشخون پرسيد:

_ حاجي نيست؟

منظورش از حاجي باباجون بود.هر وقت ميومد باباجونو اينطوري صدا مي کرد.

جواب دادم:

_ نه نيست.رفته يه جايي ولي گفت زود بر مي گرده.

چند تا اسکناس هزاري گذاشت روي پيشخون و گفت:

_ اين بدهي هفته ي قبلمه آوردم پس بدم.

پرسيدم:

_ چقدر بود؟


romangram.com | @romangram_com