#پونه_(جلد_اول)_پارت_99

آرمين دست به سينه به پشتي مبلي که روش نشسته بود تکيه داد و گفت:

_ هوم.بدجنس، پشت هم انداز، مزاحم، همينجور هي لقب به من بده.

_ خب تقصير خودته.عين بچه ها همه ش اذيت مي کني.

ابروهاي آرمين با اين حرف بالا رفتن:

_ واقعا که خجالت داره.داري منو بچه صدا مي کني!

و قبل از اينکه باران جوابشو بده ازش پرسيد:

_ شطرنج بازي مي کني؟

باران به گوشيش نگاهي انداخت و جواب داد:

_ نه.

آرمين با لبخند پرسيد:

_ چيه؟مي ترسي ببازي؟

romangram.com | @romangram_com