#پونه_(جلد_اول)_پارت_91

_ پونه!پونه!کجا رفتي دختر؟چي شد ي يهو؟!

مي خوام جوابشو بدم اما نمي تونم.بغض دارم.هنوز بغض دارم و حرف زدن برام

سخته.بازم بي صدا هق هق مي کنم و بازم صداي خواهرمو ميشنوم:

_ پونه!

پشتمو به در مي چسبونم و با صدايي که ميلرزه و پر از بغضه جواب ميدم:

_ برو نگين، خواهش ميکنم برو .مي خوام تنها باشم...

_ آخه چي شده؟!مگه قرار نبود بريم بيرون ناهار بخوريم...

حرفشو قطع ميکنم و جواب ميدم:

_ تو برو من نميام...

_ آخه...آخه چرا؟!مگه چي شده؟!نکنه...نکنه دايي چيزي گفته ناراحت شدي؟!

جواب ميدم:

romangram.com | @romangram_com