#پونه_(جلد_اول)_پارت_74


_ امشب دعوتيم.

و سبزياي پاک کرده رو ميريزه توي يه سبد بزرگتر.سرمو ميارم بالا و مي پرسم:

_ کجا؟!

نگام مي کنه و جواب ميده:

_ کجا رو داريم جز خونه ي خاله ت؟

سرمو ميندازم پايين و حرفي نميزنم.مامان بلند ميشه و سبد سبزيا رو با خودش ميبره به آشپزخونه:

_ ببينم تو بالاخره نمي خواي تکليف اون بنده هاي خدا رو روشن کني؟

مي فهمم چي ميگه و منظورش چيه، ولي خودمو ميزنم به اون راه:

_ تکليف کي رو؟

بدون اينکه برگرده، جواب ميده:


romangram.com | @romangram_com