#پونه_(جلد_اول)_پارت_43

_ ها...

_ حواست کجاست دختر؟دارم مي پرسم مي خواي چه جوابي بهشون بدي؟

سرمو تکون ميدم:

_ نمي دونم...نمي دونم بايد فکر کنم...

_ معلوم هست چته؟!حالت خوبه؟!

مامان مي پرسه و من جواب ميدم:

_ آ...آره خوبم...خوبم...

و چاييمو سر مي کشم اما زيادي شيرينه و سوال مامان باعث ميشه بپره تو گلوم:

_ راستي يادم رفت بپرسم نامه اي که ديروز برات رسيد چيکارش کردي؟خونديش؟

شيريني چايي که پريده تو گلوم باعث ميشه به سرفه بيفتم و با سوال مامان سرفه م شديدتر ميشه و اشکم در مياد و اون با اخم نگام مي کنه.هميشه وقتي کاري از دستش بر نمياد، اخم مي کنه.سعي ميکنم جلوي سرفه کردنمو بگيرم و بالاخره به هر زحمتي هست اين کارو مي کنم:

_ هي...هيچي...آره...خوندمش.

romangram.com | @romangram_com