#پونه_(جلد_اول)_پارت_147

يه حس،يه حس عجيبي دارم که بهم ميگه دلم مي خواد بيشتر بشنوم و بازم برام بگه.حرف بزنه و از عشقش بگه.اما براي يه لحظه هر چي توي ذهنمه و داره وسوسه م مي کنه به بيشتر شنيدن، پس ميزنم و تندي پا ميشم.

اونم پا ميشه و با تعجب مي پرسه:

_ کجا؟!

بدون اينکه نگاش کنم جواب ميدم:

_ به قدر کافي شنيدم.ميرم خونه.

با صداي گرفته اي ميگه:

_ ولي من هنوز همه ي حرفامو نزدم!هنوز...

حرفشو قطع ميکنم و جواب ميدم:

_ ديگه نمي خوام بشنوم.

بعد نگينو صدا ميزنم و کيفمو بر مي دارم.مي دونم اگه بمونم واسه شنيدن حرفاش تشنه تر ميشم و حريصتر ميشم واون وقت هي مي خوام بشنوم:

_ خداحافظ.

romangram.com | @romangram_com