#پونه_(جلد_اول)_پارت_106


_ ببخشيد سيمين خانوم ...

پاکت شير به دست مي چرخه سمتم:

_ هان!

بلند ميشم و ميگم:

_ نگين با داييش رفته بيرون ناهار بخوره.

پاکت شيرو سر جاش ميذاره و در يخچالو به هم مي کوبه:

_ هوف، بايد مي دونستم.

مي پرسم:

_ شمام ناهار نخوردي؟

جواب ميده:


romangram.com | @romangram_com