#پل_های_شکسته_پارت_95

-وقتی می خواستم به امین بگم پدرش زنده اس…. یهو فرار کرد و از خونه بیرون رفت، البته داییم رفت دنبالش …

آهی کشیدم و ادامه دادم:

-اگر می شه یکی دیگه هم همراهشون بره. گاهی اوقات امین (با لبخندی اضافه کردم) مثل پدرش رفتارهاش غیرقابل پیش بینی می شه.

سرش رو تکون داد و گفت:

-چشم. اگر تونستم خودم باهاشون میرم.

تشکری کردم و ازش جدا شدم. از همین حالا بی قرار شده بودم. و فکر کنم بیشتر از اونکه بخوام امین رو آماده کنم لازم بود که خودم رو آروم کنم.

تا زمانی که به خونه برسیم امین یک نفس سفارش داد، از تخت جدید گرفته تا رنگ دیوار اتاقش و وسایلی که باید عوض بشن! من بهش لبخند می زدم و تا جایی که در توانم بود چشم می گفتم. اما دایی تو فکر بود. همراه ما به خونه اومد و تا شب چند جا زنگ زد و ماجرای معاوضه ی خونه رو تعریف کرد و در آخر به فربد زنگ زد و گفت که به غیر از اون خونه دو دهنه مغازه هم تو مجتمع می خوایم. فربد اول کمی ناز کرد اما وقتی دید دایی کاملا توپش پره و خیلی محکم داره حرف میزنه قبول کرد. وقتی به تماس خاتمه داد با ابروی بالا رفته رو به دایی گفتم:

- یعنی فربد داشت سرمون کلاه می گذاشت؟

دایی لبخندی زد و گفت:

- اگر فقط قرار بود خونه ها عوض بشن نه! در واقع ارزش آپارتمان اون بیشتره، شاید متراژ خونه ی مهریه ات بیشتر باشه، اما توی یه خیابون پر رفت و آمد و شلوغه که به درد سکونت نمی خوره، از جهتی خونه، کلنگی و قدیمیه! اما چون الان به نیت زدن یه مجتمع تجاری داره خونه رو می گیره بحث فرق می کنه.

سرم رو تکون دادم، من که سر در نمی آوردم! با لبخندی گفتم:

- ریش و قیچی دست خودته دایی. هر کاری کردی لطفیه در حق من و امین.

دایی با لبخندی پیشونیمو ب*و*سید و گفت:

- به وقتش جبران می کنی.

منظورش رو فهمیدم و در حالی که می خندیدم گفتم:

- اون که صد در صد، هر موقع وقتش شد بگین من هم وارد عمل بشم.

و هر دو خندیدیم و صدای امین از داخل اتاق اومد:

- مامان من این کامپیوترو نمیارم، واسم لپ تاپ بخر.

نفسم رو فوت کردم و دایی با صدای بلند گفت:

- چقدر خرده فرمایش داری بچه!

به موهای دایی زل زدم و با صدای آرومی گفتم:

- دایی بیا و موهاتو رنگ کن.

ابروشو بالا فرستاد و با تعجب بهم نگاه کرد. شونه هامو بالا انداختم و گفتم:

- خیلی ها رنگ می کنن!

لباشو با تعجب جلو داد و گفت:

- دیگه چی؟ همینم مونده!

romangram.com | @romangram_com