#پل_های_شکسته_پارت_122


سفت شدن استخون فکش دلم رو آروم می کرد. از لای دندون هاش صداش به گوشم رسید:

- حواست به حرف زدنت باشه!

باز هم پوزخند زدم، این بار صدا دار:

- من موندم واقعا چطور روت می شه که روبروی من بشینی و حرف از جبران و فرصت و اعتماد دوباره بزنی.

صداشو بالا برد:

- چرا روم نشه؟ وقتی قبول دارم اشتباه کردم و حالا این موقعیت رو دارم که بتونم جبرانش کنم! چرا نمی خوای قبول کنی که من اون فرامرز نیستم.

به تبعیت از اون من هم صدامو بالا بردم:

- من هم اون مژده نیستم! خوب گوش کن.

یک بار دیگه مرور کردم، رفتم به اواخر هشت سال پیش. بغض کردم اما مصرانه لب از هم باز کردم تا دردامو سر فرامرز از خود متشکر آوار کنم:

- شبی که بهت گفتم امینو حامله ام، تازه چهار هفته ام پر شده بود. وقتی میزو به هم ریختی و از خونه رفتی من تا خود صبح توی دستشویی از استرس و ناراحتی زردآب بالا آوردم. وقتی صبحش نیومدی خواهرت بهم زنگ زد.

اشکم روی گونه ام ریخت، نگاه خشمگین و سوالیش رو منتظر نگذاشتم و ادامه دادم:

- بهم گفت تو زن نیستی! زنی که نتونه شوهرش رو شب خونه نگه داره به درد خیابون می خوره! گفت زنیت نداری که نمی تونی شوهرت رو پابند زندگیت کنی. به من گفت کسی که خانواده اش طردش کنن.

به هق هق افتادم:

- نمی تونه لایق برادر من باشه.

سینه اش از خشم بالا و پایین شد:

- الان به من میگی؟!!!

دستم رو جلوی دهنم گذاشتم و گفتم:

- تو نمی شنیدی! جلوی خودت بارها و بارها مادر و خواهرت بهم کنایه زدن، اما من به خاطر تو چشم بستم به همه چیز! گند زدی فرامرز. من به خاطر تو از خانواده ام گذشتم، به خاطر تو پدری رو از دست دادم که از گل نازکتر بهم نگفته بود و هنوز هم که هنوزه نتونستم پلی که پشت سرم شکستم رو درست کنم. تو حسرت شنیدن صداشم!

از روی مبل بلند شد و کنارم نشست. دستم رو به نشونه ی سکوت روبروی سینه اش گرفتم و گفتم:

- وقتی برگشتی گفتی یا سقطش کنم یا تنها می ری. فکر می کردم یه مدت میری و دلت تنگ می شه. حداقل بچه ام باعث می شه مهر من به دل خانواده ت بیفته.

نگاهش رنگ ترحم گرفت. مهم نبود!

- کمتر از یک ماه بعد رفتی و به محض اینکه مطمئن شدم رفتی لک افتادم.

خجالت رو گذاشته بودم کنار:

- هر لحظه امکان داشت بچه ام بیفته. دکتر استراحت مطلق داده بود و گفته بود حتی برای دستشویی باید زیرم لگن بذارن.

دندوناشو به هم فشرد. نفسم رو با هق هق توی سینه ام فرو دادم:


romangram.com | @romangram_com