#پیغام_عشق_پارت_67
شراره : صورتت چی شده؟
- هیجی
شراره : دروغ نگو
- الان اینجا شلوغه، بعدا بهت می گم
شراره : باشه
دریا از روی صندلی بلند شد.
دریا : کار من تموم شد
شراره : من بشینم یا تو؟
- تو بشین
شراره روی صندلی نشست. خوب اون زود تر از من آمده بود، نامردی بود حالا که تعارف کرده، من بشینم.
دریا : راستی سلام
لبخند زدم
- علیک سلام خوبی؟!
دریا : ممنون تو خوبی؟!
- اره تشکر
دریا : صورتت چی شده؟
- بعدا بهت می گم الان نمی شه
سر تکون داد. خیر سرم آرایش کرده بودم که کسی نفهمم کتک خوردم، اما موفق نشده بودم. دیگه پام درد گرفته
بود. خسته شده بودم
شراره : آخیش تموم شد
با لبخند روی صندلی نشستم. کد ها رو یکی یکی وارد کردم. درست صدتا انتخاب داشتم اما فقط سی تا رو انتخاب
کردم. همه ی شهرها رو به جز شیراز زده بودم.
- خوب کار منم تموم شد
شراره : پس بریم
سر تکون دادم، از روی صندلی بلند شدم. پول کافی نت رو حساب کردیم بیرون آمدیم
دریا : این خان هم تموم شد
شراره : فقط خان اخر یعنی جواب قبولی مونده
- پیش به سوی دانشگاه
خندیدم
romangram.com | @romangram_com