#پیغام_عشق_پارت_17

- تنبل
شراره : خر خون
براشون زبون درآوردم
دریا : مینا تو حالت خوبه؟
مینا : اره
- چرا ساکتی و چیزی نمیگی
شراره : حتما سرت درد می کنه باز!!
مینا : چیزی ندارم که بگم
دریا : مینا ما با هم دوستیم، اگه چیزی شده بگو
شراره : اره شاید بتونیم کمک کنیم
- درضمن نتونیم کمکت کنیم، به حرفات که می تونیم گوش بدیم
شراره : تاره با حرف زدن سبک میشی
مینا : مرسی بچه ها، اما چیزی برای گفتن ندارم.
- ولی عوض شدی
شراره : آروم و کم حرف شدی
دریا : انگار از چیزی ناراحتی
مینا : چیزی نشده، نگران نباشید.
دریا : اگه خواستی حرف بزنی ما در کنارت هستیم.
شراره : اره همیشه هستیم
- می تونی رومون حساب کنی
بهمون لبخند زد
مینا : ممنون بچه ها
مقداری از شیر کاکائو ام رو خوردم.
دریا : راستی یه خبر؟
- چه خبر؟
دریا : بختم باز شد
شراره : یعنی؟
دریا : قرار کاوه با خانواده اش در مورد خواستگاری صحبت کنه.
- هوورااا

romangram.com | @romangram_com