رمان پیغام عشق

#پیغام_عشق_پارت_107

گلسا که گفت امید تعمیرگاه داره!!! حتما چون خواب بوده اشتباه گفته
فرشید : برو داخل دفتر بشین، ممکن چند ساعتی طول بکشه
- اوکی ممنون
رفتم داخل دفتر، روی صندلی های قهوه ی رنگ نشستم.
: سلام
سر بلند کردم، این که امید بود
- علیک سلام
امید : تو دوست گلسای
- اره، غزالم، فرشید گفت می تونم تا ماشین درست میشه اینجا بمونم
سر تکون داد و پشت میز روی صندلی نشست. پس گلسا درست گفته بود.
امید : چیزی می خوری بگم برات بیارن؟
- نه ممنون
امید : تعارف می کنی؟
- نه، چیزی میل ندارم
امید : انگار اون روز بهت خوش نگذشت که رفتی و دیگه پیدات نشد!!
- اتفاقا جمع خوبی دارید، اما من زیاد حوصله و وقت ندارم اما بازم میام توی جمعتون
امید : تو شکست عشقی خوردی؟
از سوال بی مقدمه اش جا خوردم. تعجبی و سوالی نگاهش کردم.
امید : آخه اون روز با اون آهنگ اشک ریختی و حالت دگرگون شد، منم فکر کردم شاید شکست خوردی
اون روز من چه سوتی دادم ، به راحتی لو دادم خودم رو.
- پس تو هم شکست خوردی؟
امید : مگه هر کسی آهنگ می خونه شکست عشقی خورده؟!
- والا جدیدا هر کسی شکست عشقی می خوره یا با مامان و باباش دعواش میشه، میره خوانده میشه.
امید : آهان. اما من فقط گاهی تو جمع دوستام می خونم
- صدای قشنگی داری
امید : ممنون، پسری که دلت رو شکسته خیلی نامرد بوده
- میشه بیخیال بشی
امید : می دونی غزال من درک می کنم، اما این قدر توی خودت نباش زندگی جریان داره، یه رابطه ی جدید رو
شروع کن

romangram.com | @romangram_com