#پیغام_عشق_پارت_104
دریا : الهی برگردم
شراره : الهی اون دانیال لعنت بشه، که دلت رو شکسته
- نفرین نکن
شراره : تو هنوز هم عاشقی؟
آهی کشیدم
- خوب چه خبرا؟ عروس نمی شید شما ها!
دریا : من شاید آخر تابستان شاید اول بهار هنوز مشخص نیست
شراره : ما هم فعلا عزا دار عمه خانم هستیم، بعد از سالش تاریخ مشخص میشه.
- خوشبخت بشید هر دوتاتون
دریا : ممنون عشقم
شراره : تو همین طور
دریا : عمرت رو هدر نده، یکی رو پیدا کن
شراره : دانیال رفته، فراموشش کن
لبخند تلخی زدم
دریا : تهران خوش میگذره؟
- ای بد نمی گذره
شراره : زود اعتراف کن
با تعجب نگاهش کردم
- به چی؟
شراره : به خیانتی که به ما کردی
سر تکون دادم
- با دو نفر دوست شدم، اما زیاد صمیمی نیستیم.
دریا : اسماشون؟
- گلسا و خواهرش پریسا، شما ها چی؟
شراره : من با یه نفر به اسم سوگل
دریا : من با ارغوان و هدیه و فریبا
- خوب پس من به تنهای خائن نیستم
شراره : اول دریا دوم غزال اخر هم من
دریا : کی بر می گردی تهران؟
romangram.com | @romangram_com