#پسرای_بازیگوش_پارت_26

_نمیدونم بزار از میلاد بپرسم ،مـــــیلاد،میلاد!

میلادم او

مد جلو اتاقو،همزمان که،بلیزشو مرتب میکرد،گفت:
_چته چراداد میزنی ؟!
بیحوصله جوابشو داد...
_ببین امیر چکارت داره؟!
باشونه هایی افتاده از اتاق بیرون رفت.
_امیر چی میخوای؟
_پماد سوختگی خریدی؟
_براچی؟
پاهای دخترک رو بهش نشون دادم
_برای این !
_آخـــــی چرا پاش اینجورشده؟
_زیاد تو ادرارش مونده سوخته،تامن میشورمش توام پماد بیار.
باشه ای گفتو رفت ،منو دریاخانومم به سرویس بهداشتی رفتیمو، پاهاشو شستم
انگار بادیدن این بچه نصف بیشتر خستگیم در رفت....


romangram.com | @romangram_com