#پسرای_بازیگوش_پارت_15

_آها شیشه شیر
_منم که همینو گفتم
_ممنون خانوم چه قدر حساب کنم؟
_چیز دیگه ای نمیخواید؟
امیر علی_مثلا چی؟
_پستونک ،پوشک بچه،پودر بچه ،لوسین بچه...
_همه اینا برابچست؟
_آره دیگه
امیرعلی _خانوم هر چی مربوط به بچه میشه رو بدید

امیر علیو میلاد دیر کرده بودن،امیرو رضاهم سعی در آروم کردن بچه داشتن.
توی پتو گذاشته بودنشو تکونش میدادن...
اماآروم نمیشد
امیر گذاشتش زمین
_اهــــه من دیگه خسته شدم
_حسین نوبته توئه بیا آرومش کن،جلو رفتو بچه رو تو بغلم گرفتم ،نمیتونستم قشنگ بگیرمش تو بغل ...
امیر بلندشدو ازم گرفتش
_یه بچه ام نمیتونی بگیری بغل ...
_مگه چندتا شکم زاییدم؟

romangram.com | @romangram_com