#پسرای_بازیگوش_پارت_140
_بیاید،حالا خبرو بگید!
رضا سکه رو سریع از تو دستم قاپ زدو ،سکه رو بوسیدو گفت:
_یه مو از خرس کندنم غنیمته!
میلاد_پونصدیو بده عمــــت
رضا_ژوووون من عاشق عمهام.
تک خنده ای زدم
_عمم نود سالشه.
رضا_ اَااااای حتما الان پیرو چروکیده شده.
_میلاد_چروکشو بااتو صاف میکنیم.
پشت بندش چشمکی به رضا زد.
جفتی شروع کردن خندیدن
روی مبل رو به رو ی میلاد نشستم
_نمیگید چه خبر شده؟
میلاد_نه ،بزار اون دوتا چلغوزم بیان ببینم میشه ازونا کند!
رضا_فکرنکنم از اوناهم آبی گرم بشه،بگـــــم؟
میلادم تکیه به کاناپه دادو پاشو روی هم انداختوبا بیخیالی گفت:
_بگو.
رضا دستی بهم کوبیدو گفت:
_امیر ،اقای خسرویو یادته؟
romangram.com | @romangram_com