#پسرای_بازیگوش_پارت_13
حسین_همش هفتادو پنجتا؟
_امیر برای تو چندتاشد؟
_بیستو سه
حسین_برامن هشتاد
رضا_منم پنجاتا
امیر علی_میلاد تو چندتا؟
_تقریبا نودو چهارتا
همشون دهنشون باز مونده بود
امیر_خیلی زیادن حداقل یک ماه وقتمونو میگیره
صدای بچه دوباره بلند شد
به نظر گشنه میومد ،رضا بطری شیرو از توی یخچال آورد ،ازدستش گرفتم تا بزارم لبه دهن بچه که باداد امیر میخکوب شدم ،شیشه شیرو ازدستم گرفت...
_میخوای بچه رو بکشی؟ مگه مثل ماست که شیرو سربکشه در ثانی این که از این شیرا نمیخوره!
_پس چی میخوره
رضا_از سینه ی مامانش شیر میخوره
_حالا سینه ی مامانشو از کجا پیداکنم؟
_باید شیر خشک بخری
به امیر علی اشاره کردم تا آماده بشه ،کلی توی خیابونای شهرو گشتیم تا یه داروخانه پیدا کردیم .
_عجب دارو خونه ایه که ساعت سه ام بازه
_آیکیو شبانه روزیه ...
romangram.com | @romangram_com