#پسران_مغرور_دختران_شیطون_پارت_32


صبركن ام جى شعر بگه ... بعد برو كونتو تو وسط قر بده ...

سر تا پاتو بلرزون تو مثل زلزله .... اسم زد بازى بيار رو لب قرمزت

كلك‍ نگاه كن به من ..... اسمم تو ى چشمم صدا كن بخند ..

بعد بگو ميخوايى منو بذار خُل بشم ... بيا بريم دختر ... يه جاى بهتر ... چون امشب ميخوام برقصى بام كنار استخر

اگه دوست دارى ميريم شراب بالا .... دود مي كنيمو ميشم خراب حالا

چرا نشستى بلا از سرجات پاشو وسط اين همه ميخوام برقصم باتو

تريپ ميدونى چيه ميشناسى مارو ... الآن نميريم خونه هستيم اينجا تاصبح

چرا نشستى بلا از سر جات پاشو .... وسط اين همه ميخوام برقصم باتو

تريپ ميدونى چيه ميشناسى مارو .... الآن نميريم خونه هستيم اينجا تا صبح

***

" ترانه "

اههههههههه‍ ..... صحرااااا صداى اون لامصّّبو كمش كن !.....اما صحرا به جاى اينكه صداشو كمتر كنه بدتر صداى ضبطو بردش بالا ... باكلافگى از جام بلند شدم و گفتم :_ شما دوتا گودبايل پارتى گرفتيد ؟!...._صحرا _ خانوم خوابالو ... رسيديم نميخوايد پاشيد ؟!.....متعجب به دور و ورم نگاه كردم ..... جدى .. جدى رسيده بوديم آمل !...._ چقدر زودگذشت._مهديس _ واسه اينكه جنابالى كل مسيرو خواب بوديد !....سريع نميم خيز شدم كف ماشين و كيفمو برداشتم و از توش آينه كوچكى در اوردم و نگاهى به چهره ى خودم انداختم ...از بس خوابيده بودم چشمام پوف كرده بود .... رنگم زد و بى آرايش بود ....بهتره قبل ازاينكه برسيم يه رنگ و رويى به قيافه ام بدم ....روژلب گلبهى اى از توى كيفم در اوردم و ماليدم .... پشت سرش هم يه خط چشم نازك‍ و كمى ريمل زدم ....خلاصه چهره ام از اين رو به اون رو شد ..._ آخيش ... حالا قيافه ام بهترشد ...

***

صحرا جلوى در خونمون ماشينو نگهداشت ...از ماشين پياده شدم و چمدونم را از توى صندوق عقب ماشين صحرا برداشتم ..با صحرا و مهديس هم رو بوسى كردم و از ماشينشون دور شدم و به طرف خونه مون رفتم و زنگ درو زدم

_ كيه ؟

romangram.com | @romangram_com