#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_76






- آقا محمد رضا، به معصومه زنگ نمیزنید؟ شاید مهمونهاش رفته باشن که بریم دنبالش.

- نه مریم خانم. خودش گفت حسین مامان و باباشو شب نگه میداره.

- چه حیف. آیلین کلی ذوق کرد که میخواد عمه شو بعد از چند وقت ببین!.

حاج آقای نیکوسرشت در حالیکه تسبیح میچرخاند گفت:

-انشا... فرصتهای بعدی.

حاج آقا رو به من کرد و گفت:





- از خودت بگو پسرم... ازدواج کردی؟ بچه داری؟

- متاسفانه یک بار ازدواج کردم ولی دوومی نداشت. بچه هم ندارم.

- حالا چی؟ نمیخوای ازدواج کنی؟ ازدواج سنت پیغمبره. نمیشه نادیده گرفتش.

romangram.com | @romangram_com