#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_64


همه چی بودم،الا امین شاهکار واقعی!

از خونه بیرون اومدم.

خانم نیکوسرشت هم با من از منزلش خارج شد.

رو به خانم نیکوسرشت گفتم:

- سلام خانم

- سلام جناب شاهکار. صبحتون بخیر... با اجازه!

پشت به من کرد و به طرف آسانسور رفت.

صدا زدم:

- خانم نیکوسرشت!

روشو به من کرد و با تعجب گفت:

- بله؟ کاری دارید؟

لحنی که حرف زد، همیشه منو از ادامه ی صحبت باز میداشت.

- کار خاصی نداشتم. خواستم بگم اگه جایی میرید برسونمتون

romangram.com | @romangram_com