#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_47


شب قبلش در یکی از پیتزا فروشیهای سطح شهر پیتزا خورده بودم. احساس دل پیچه بدی داشتم.

آیلین در کنار آدم برفی که قدش از او بلند تر بود، ایستاده بود. با دیدن من دستی تکون داد و گفت:

- آقای شاهکار! بیاید آدم برفیمو ببینید چقدر نازه.

قدمهام به دلیل دل پیچه سست شده بود. احساس داغی هم داشتم.

به طرفش رفتم.

- سلام آقای شاهکار! چه زود برگشتید؟

از درد، چهره مو در هم کشیدم.

- چی شده؟ چرا عصبانی شدید؟ من حرف بدی زدم؟

- نه عزیزم. یک کم دلم درد میکنه.

- حتما دیشب سوسیس خوردید؟

- نه. چطور؟

- آخه مامانم میگه سوسیس و کالباس آدمو دل درد میکنه.

- مامانت راست میگه. ولی من دیشب سوسیس نخوردم. پیتزا خوردم.

romangram.com | @romangram_com