#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_15
- اگه تا یکساعت دیگه زنگ نزدم یعنی کارم اُکی شده.
- باشه. خدا حافظ
- خداحافظ
سایرا یکی از همکارانمه. یک زن مطلقه ی کاملا مستقل که بیشتر رفتارها و تکه کلامهاش مردونه است تا ادا اطوارهای زنونه. بیشترین نقشی که به اون میدن، نقش خانمهای لات و خلافکاره...با همکاران مردش بیشتر بر میخوره تا خانمها!
از زمان جدا شدن از یاسمن، نقشش تو زندگیم پر رنگ شده .سایرا منو مجاب کرد که تحت درمانهای یک روانشناس باشم.
مثل خواهر نداشته م دوستش دارم.
از عصبانیت به موهام چنگ انداختم و اونها رو به هم ریختم
با خودم گفتم حالا از کجا یک آدم مطمئن پیدا کنم؟
صدای در بلند شد.
بدون مرتب کردن موهام از چشمی در نگاه کردم.
خانم کوچولوی روبرویی بود.
در رو باز کردم. با چشمهای گردشده که زیباییِ مژه های مشکیشو بیشتر میکرد گفت:
- سلام آقای شاهد... موهاتونو به برق وصل کردید؟
romangram.com | @romangram_com