#پرواز_را_به_خاطر_بسپار_پارت_109
- چقدر تو ماهی! آدم دوست داره بخوردت!
با صدای مریم به خودم اومد:
- بیاید شام حاضره...آیلین تو اونجا چکار میکنی؟
آیلین رو از روی شکمم روی زمین گذاشتم و با سرعت بلند شدم:
- ببخشید خانم نیکوسرشت. من داشتم اذیتش میکردم
آیلین:
-نه مامان! آقای شاهکار اینقدر منو قلقلک داد که از خنده دل درد گرفتم.
بعد مثل اینکه یاد چیزی بیفته گفت
- مامانی واسم چایی نبات درست میکنی؟
- آیلین! پاشو دست و صورتتو بشور بیا شام بخور
- مگه خودت نگفتی هر وقت دل درد شدی بگو تا واست چایی نبات درست کنم. منم از بس خندیدم دلم درد گرفته خو!
رو به آیلین کردم:
- مامانت قول میده که بعد از شام واسه هر دو تامون چای نبات درست کنه. منم رو دل کردم!
romangram.com | @romangram_com