#پروانه_ی_من_پارت_114

با خنده می گم:خدا نکشت حامد..تو کی دست از این کارات برمی داری بازم زدی رو پخش صدام رو؟! سلام عزیزم..خوبی یاسی؟!

صدای خنده ی حامد بلند می شود و انگار یاسی گوشی را از دستش می گیرد.

-سلام بی معرفت..یه حالی از ما نپرسی ها...

-به جون تو از بس که این روزا درگیر بودم ..چه خبر..خوبی؟

-ای.. شکر می گذرونیم..از مهندس خوشتیپه چه خبر؟سراغی از کارا نمی گیره؟!

از سوال ناگهانی اش جا می خروم.یاسی بود دیگر..غافلگیر می کرد.نگاهم را سرتاسر اتاقی که درونش هستم می چرخانم.مطمئنا اگر میگفتم که الان در یکی از اتاق های خانه ی همان مهندس خوشتیپی هستم که او گفته بود،از تعجب شوکه می شد.

-چرا..اتفاقا جویای کارا هست...ولی خب همه چیز طبق قرارداد پیش میره دیگه.

و بحث را از مهندس خوش تیپ جدا میکنم: راستی..ببینم تو طرح های بچه ها رو دیدی؟!

-اره وقتی حامد داشت ایمیل می کرد منم کنارش بودم..خیلی عالی شدن..حالا تو چرا شب خبرش و میدی؟!مگه چکار داری؟اگه زودتر خبرمی دادی گروه میرفت سر جاهای دیگه یا اشتباهاتشون رو زودتر شروع می کردن تصحیح کنن و تغییر بدن.

سعی می کنم کمی بی خیالی به صدایم تزریق کنم.

-حالا چه عجله ایه یاسی...یکمم بچه ها استراحت کنن بد نیست..

کمی دیگر با یاسی حرف میزنم و تماس را قطع می کنم.روی تخت دراز می کشم و لبخند میزنم.از اینکه حامد و یاسی یکی از بهترین دوستانم بودند خوشحال بودم.حتی شنیدن صدایشان هم انرژِ را به بند بند وجودم سر ریز می کرد..

مطمئنا اگر به یاسی می گفتم که حالا در خانه ی مسیح هستم کلی داستان برایم می بافت و قصه سر هم می کرد و می خندید.

برای لحظه ای استرس می یگرم.نمی دانستم باید با مادر ِ مسیح چطور برخورد کنم.حس خوبی نداشتم.از اینکه او بیاید و مرا در خانه ی پسرش ببیند..دلم نمی خواست که هیچ کس در موردم فکر اشتباه کند.لحظه ای از اینکه درخواست مسیح را قبول کردم پشیمان می شوم..ولی وقتی یاد دیشب دوباره زنده می شود پشیمانی ام کنار می رود و جایش را به اطمینان می دهد.

ماندن..ان هم به تنهایی در آن خانه عاقلانه و درست نبود.ذهنم درگیر می شود..هر چه فکر می کنم کمتر به نتیجه می رسیدم که چه کسی ممکن است با من دشمنی داشته باشد.منی که آزارم به مورچه هم نمی رسد اصلا مگر می شود که دشمنی هم داشته باشم که بخواهد اینطور بدجنسانه مرا بترساند و زندگی ام را از روال عادی اش خارج کند.

romangram.com | @romangram_com