#پرستار_من_پارت_29

_«حلالم کن یگانه... حلالم کن...»
نگاش کردم ولی اون هیچ تقصیری نداشت... شهاب... فقط اون... شایدم من... نمی دونم... دلم می خواست حرف بزنم... زبونم سنگین شده بود... به زور دهنمو باز کردم... خانم کیانی سرشو آورد نزدیک...
_«جونم عزیزم؟ بگو چی می خوای؟ آب میوه برات بیارم؟! کمپوت چی؟»
ولی من می خواستم حرف بزنم... اما اون... درِ یخچالو باز کرد... یه کپوت گیلاس... دوست داشتم... با در بازکن درشو باز می کنه و یه چنگال می ذاره توش... بعدم میاد طرفم... دستشو گذاشت زیر بغلم... آروم کشیدم بالا... بعدم کم کم کپوت رو بهم داد... وقتی طعم شیرین و خنک کمپوت رو، روی زبونم مزه مزه می کنم... تازه حالم جا میاد... شاید فشارم افتاده بود... همین جور که می گذاره دهنم حرفم می زنه:_«دیگه نمی خوام بری خونش ...اون به هیچیکی رحم نداره ...آخه یه دختر جوون چیکارت داشت که انقدر اذیتش کردی که...»
اینارو از کجا می دونست؟!! شاید بچشو می شناسه!!! شاید می دونه چه عزیز دردونه ای تربیت کرده... چه یگانه ای بودم وچی شدم !!!باید تلاش کنم و باز اون طبع شوخمو برگردونم... اون شهاب آشغال همه اعتماد به نفسم رو تیکه تیکه کرد... اصلا روحیم کو؟! ای الهی خودم کفنت کنم شهاب... حس می کردم کمپوت خیلی اثر داشت... هم مغزم رو راه انداخت و هم زبونم رو باز کرد... رو به خانم کیانی گفتم:_«نمی خورم دیگه...»
با لبخند نگاهم کرد...
_«الهی من قربونت برم... فکر کردم شوکه شدی خدایی نکرده نمی تونی حرف بزنی!!!»
اگه پسرت بذاره... بزنم به تخته یه زبون دارم صد و بیست متر... چشم نزنم هیچیش هم نمی شه!!!
اما گفتم:_«بادمجون بم آفت نداره...»
_«این حرفا چیه می زنی عزیزم... حالا حالت خوبه؟! درد نداری؟! دکترت گفت اگه سرگیجه داشتی به یکی از پرستارا بگم مسکن بزنه بهت...»
_«نه لازم نیست خوبم...»
_«خدارو شکر...»
_«می شه بگین منو چه جوری آوردین اینجا؟!»
سرشو انداخت پایین... شاید به نوعی خجالت می کشید... گفت:_«شهاب آوردتت ولی تا سپردتت بیمارستان خودش زده بیرون... بعدشم زنگ زده به سهند...»
_«سهند؟! اونو براچی خبر کرده؟! کجاست حالا؟!»
_«نمی دونم مادر... به خدا سر از کاراش در نمیارم... اصلا حاضر نیست با ما حرف بزنه... حاضره هرکاری کنه ولی ما رو نبینه... زنگ زده به سهند و قضیه ی تو رو با آدرس بیمارستان رو داده... خدا خیر بده این پسرو... اون منو خبر کرد... الانم رفت گفت فردا باز میام...»

romangram.com | @romangram_com