#پانتومیم_پارت_57

سیگارش رو، رو پشت گوشیم خاموش و له کرد و گفت:
-دوست پسر داری!
نیشخند زد و گفت:
-مرسی بابتِ...
چشمکی زد و در اتاق رو باز کرد و به صورتش اشاره کرد:
-نقاشیت
دندون رو هم سابیدم و از اتلق خارج شد و با حرص خواستم جیغ بزنم که سرفه نزاشت.
به گلوم چنگ زدم و هم زمان بین سرفه هام بطری آب معدنی رو از رو میز برداشتم و درش رو باز کردم و سر کشیدمش.
نفس نفس زنون بطری رو کوبیدم رو میز
فوری دوییدم سمت گوشیم.
هیییع!پشت قابِ خوشگلش رد سیگارش مونده بود،یه دایره سوخته!سیاه!زشت!
با حرص جیغ زدم:
-کلی پولش رو دادم.
با بغض و حرص گفتم:
-من تورو بی چاره ات می کنم
صبر کن و ببین!

آرام که نمایش داشت و نمی تونست با من و مهراد بیاد
موقع خروج کوله و ساک به دست از راه رو گذشتم و وارد سالن شدم و جیغ زدم:
-آرام!
متن دیالوگش رو از جلوی صورتش برد کنار و با خنده گفتم:
-می خوامت
خندید و دست تکون داد و رو به همه بچه های در حال تمرین و ارام گفتم:
-موفق باشید.
همه خداحافظی کردن و آرامم برام بوس فرستاد.
از ساختمون با سرعت خارج شدم و مهراد تک زنگ زد.
فوری اومدم بیرون و به سر خیابون زل زدم.
ماشینش رو دیدم و جلوم نگه داشت،
لبخند زدم و سوار شدم.
خم شدم و لپم رو کشید و گفت:

romangram.com | @romangram_com