#پانتومیم_پارت_12

خیره نگاهم کرد و گفت:
-من روت کِراش دارم آیلین بفهم باشه؟
لبخندی زدم و گفتم:
-فعلا
اخم هاش رفت تو هم...پشت کردم و به سمت پله ها رفتم...من خوب یاد داشتم جذب کنم
خوشگلی ماوراطبیعی نداشتم،اما بی ایراد بودم.
بیش تر از چهره ام صدام و رفتارم بود که آقایون بیچاره رو جذب می کرد،اونم به خاطر تمرین و علاقم به این چیزا بود.
به سمت سلف رفتم و یک شیرموز سفارش دادم و پشت میز گوشه سالن نشستم.
-آیلین
سربلند کردم.
-آرام این جا چی کار می کنی؟
با حرص پشت میز نشست و گفت:
-اومدم تو رو ببینم.
خم شد و با حرص و آروم گفت:
-چرا با هم کلاسیم اون طوری حرف زدی؟طرف فکرده اونی که واسش ناز و قمزه ریخته منم از صبح ول کنم نیست.
بلند خندیدم جوری که چند نفر برگشتن نگاهمون کردن با لبخندی که از ته مایه خندم باقی مونده بود گفتم:
-خیلی حال میده تو ام امتحان کن.
با حرص گفت:
-همین که خیلی وقتا میرم به جات تو کلاسات می شینم تا تو با دوستای دختر و پسر و لوست بری بیرون کلی کار کردم.
با حرص گفت:
-خواهشا دیگه از این کارا نکن.
چشمکی زدم و گفتم:
-قول نمی دم.
بلند شدم برم شیرموزم رو که آماده شده بود بگیرم. و آرام همچنان سرخ شده نگام می کرد.
تموم اذیتام به خاطر عصبی شدنش بود چون سرخ میشه و این خیلی بامزه اش می کنه.
پسره شیرمز رو به دستم داد و نی رو از سوراخِ در پلاستیکیش داخل لیوان گذاشت و لبخندی زدم و حساب کردم.
-یه قهوه
از پشت سرم صدای یه پسر رو شنیدم.
چه صدای عجیبی! انگار طرف تازه از خواب پاشده و قبلشم گلو درد داشته از این صدا محسن چاوشیا یا خش دار مَش دارا.
همون طور که پشتم به پسره بود زود موهام رو درست کردم و با شیر موز برگشتم که به خاطر یهویی بودن این حرکتم لیوانِ در بسته شیر موز خورد به بازوی پسره و هم زمان به خاطر هول شدنم هم گوشیم و کیف پولم هم لیوان از دستم افتاد.پ، وحشت زده به گوشیم زل زدم که پسره جوری تو صدم ثانیه هم زمان هم شیر موز و هم کیف پول و هم‌گوشی رو رو هوا گرفت که چشمام اومد تو دهنم!

romangram.com | @romangram_com