#پناه_زندگی_پارت_151
به این چی بگم
-راستشو بگو .این فرصت خوبیه که امتحانش بکنی .
-تو هم منو امتحان کردی ؟
-آره وبا نمره بیست ازش بیرون اومدی .همین که جلوی خانواده ام پشتم واستادی یعنی این که زن زندگی خودمی
گوشی رو برداشتم وگفتم: جانم مهسا جان
-سلام مهتاب جون ببخشید خیلی دیر وقت زنگ زدم اما باور کنین داشتم از نگرانی میمردم
-حق میدم بهت عزیزم .اشکال نداره بیدار بودیم
-خب چی شد .
همه چی رو براش تعریف کردم فقط صدای اشکهاش بود که میومد .حرفهام که تموم شد گفتم: مهسا جون میخوای چیکار کنی ؟
-فردا برمیگردم تهران .
-یعنی ...
-من پیمان ودوست دارم مهتاب جون پای همه چی هم واستادم
romangram.com | @romangram_com