#پناهم_باش_پارت_54
سینا. چشماشو که باز میکنه تیله های ابیشو بهم میدوزه لب میزنم تموم شد
سینا: حالت خوبه؟
اره خوبم بریم
سینا: باشه عزیزم بریم
وقتی سوار ماشین شدیم راه افتاد بازبونم لبام و تر کردم وگفتم
میخام از زندگیه ارش خودمو کنار بکشم
وقتی پاشو روی ترمز گذاشت و به طرفم برگشت و گفت
سینا: میخای چیکار کنی؟
نمیتونم اینده ی ارشو به بازی بگیرم
سینا:مگه بچه بازیه؟ بعد پنج سال بگی برو؟ مگه ارش و منو مسخره کردی؟؟؟ من چرا قبول کردم ازدواج کنم؟ هااااان
چون میخاستم کمکت کنم به ارش برسی سارا من اگر میدونستم یه روزی از ارش میگذری رک بهت میگم هیچ وقت تن به ازدواج نمیدادم وهمه سعیمو میکردم قبولم کنی بعدشم ارش چی؟ چطور میتونی قلبشو بشکنی وقتی هنوزم بعد این همه اتفاق پات وایساده؟
با گریه میگم نمیخام بخاطرم اذیت بشه نمیخام چیزی کم داشته باشه سرم که داد میزنه گریه ام بیشتر میشه
سینا: اینکه تو فقط یک شب اونم به اجبار باکسی بودی یا اینکه نمیتونی براش بچه ای بیاری چیزی رو روی دلش نمیزاره مهم دله ادمه گور بابای بچه سارا سارا دیگه نمیشنوم این حرفارو به خاک زن عمو دوباره از دهنت بشنوم فرداش سویل و طلاق میدم با کتکم که شده اسمت و توی شناسنامه ام میارم پس اون روی منو بالا نیار
گریه نفسمو بند میاره من از تهدید از داد زدن میترسم سینا سرم دادزده بود وحالم و بدوبدتر میکرد این کار .....
ازماشین که پیاده شد و در سمته من باز کرد وقتی دستای یخزده مو گرفت و نالید غلط کردمسارا غلط کردم اروم باش اما من هنوز میلرزیدم وقتی توی اغوشش رفتم کنار گوشم زمزمه کرد اروووم دختر چیزی نیس سینا غلط کرد سرت داد زد اروووم نترس وقتی بطری ابی دستم داد و مجبورم کرد کمی سربکشم حالم کمی بهتر شد منه سارا از خودمازخوده ضعیفم از خود ترسوم حالم بهم میخورد...
وقتی به خونه رسیدیم با قدمایی اروم از حیاط خونه گذشتم و پامو داخل خونه گذاشتم احساس ضعف و گرسنگی داشتم به طرف اشپزخونه رفتم و بابا و مینا وسویل دور میز شام دیدم
مینا بادیدنم لبخندی زد وبلند شد صندلی برام کشید
مینا: بشین عزیزم الان برای تو سینا بشقاب میذارم
نشستم سرم وروی میزگذاشتم
بابا: حالت خوبه؟
بله خوبم ممنون
بابا: بادکترت خوب پیش میره؟باهاش راحت هستی؟
خوبه
سویل: پس سینا کجاس؟
داره ماشین وتو پارکینگ میذاره
با ورد سینا سویل بلند شد و بغلش کرد و به طرف صندلیه کنار خودش کشوندش شام که خورده شد باتشکری به سمت اتاقم رفتم قبل هر کاری شماره ی ارش و گرفتم
ارش: سلام نفسه ارش خسته نباشی
سلام
ارش: حالت خوبه؟
نمیدونم.
سوالی که میپزسم بهمش میریزه ارش چرا ولم نمیکنی؟ من چی دارم که تو ازم نمیگذری؟
romangram.com | @romangram_com