#پناهم_باش_پارت_46

به در خروجی که میرسیم عمه جلومونو میگیره کجا پسرم با دیدن من واشکام وچمدونم دادمیزنه
عمه: دختره ی هرزه طلبکارم شدیم اره؟ اینه دستت دردنکنه قهر میکنی چمدون میبندی؟ توام عینه مادرت نمک نشناسی
ت
هق هقم بیشتر میشه سینا اول ازحرفای عمه شکه میشه اما چند ثانیه بعد به خودش میاد و داد میزنه
سینا: احترام خودتون و نگهدارین این مضخرفات چیه؟
عمه :مغزتو شستوشو داده عمه دروغ میگه
سینا: سارا هنوز چیزی بهم نگفته که بخاد دروغ باشه وتا اونجایی که یادمه سارا تا حالا دروغ نگفته بریم سارا
دنبال سینا کشیده میشم به ماشینش که میرسیم درو بازمیکنه برام میشینم وکنارم پشته فرمون جامیگیره ماشین روشن میشه وبدون سوالی به طرف خونش میره...
با توقف ماشین جلوی اپارتمانش پیاده میشیم کلید و بهم میده ومیگه
سینا: بروبالا درو بازکن چمدون وساکت بیارم
بی حرف به سمت خونه میرم وسوار اسانسور میشم طبقه پنج از اسانسور میام بیرون کلید ورو درمیندازم دروباز میکنم پام وکه داخل خونه میذارم صدای دخترونه ای میخکوبم میکنه
دختر: برگشتی عزیزم؟...
به طرف صدا برمیگردم دختری با چهره ی زیبا وموهایی بلوند میبینم اونم‌انگار بادیدن من شوکه شده وسکوت میکنه خوب که براندازش میکنم با تاپ وشلوار جینه تنش فکر نمیکنم لباس مناسبی برای همکاری چیزی باشه سینا که دروباز میکنه مارو توی بهت میبینه کنارم می ایسته ومیگه
سینا: هانیه دوستم
سارای عزیزم
هانیه: پس ساراخانوم ایشونن
بادیدنم انگار حالش گرفته شد چون باقیافه ی درهمی باهام دست داد و به اشپزخونه رفت
به طرف سینا برگشتم وگفتم
اگه میگفتی مهمون داری مزاحمت نمیشدم
سینا: برای اومدن به خونه ی خودت داری این حرف و میزنی؟ تو صاحب خونه ای هانیه مهمونه برو اتاق دومی وسایلت بذار میام حرف بزنیم سرمو تکون میدم تو اتاق پامیذارم
دروکه میبندم صدای ارومشونو میشنوم
هانیه:چرانگفتی دوس دخترتم.؟
سینا: هانیه جان شروع نکن تو خودت همه چیو میدونی
هانیه: بله میدونم سارا همه زندگیته میدونم وقتی بامنی هم فقط جسمت و هوست بامنه
سینا: من بهت همون اول گفتم و تو قبول کردی پس حق نیش کنایه زدن نداری
هانیه: میرم بخابم اگه بخای ودلت و نزنم میتونی بیای
سینا: برو من باسارا حرف دارم
ازدر فاصله میگیرم وبه خودم میگم این دختره داره به من حسودی میکنه؟ شاید خواهر شوهرش بشم خب مگه خواهر شوهر جاشوتنگ میکنه؟
بیخیالی میگمو روی زمین میشینم .
سینا که میاد وکنارم میشنه بهش نگاه میکنم
سینا: توضیح بده چیشده بود

romangram.com | @romangram_com