#پناهم_باش_پارت_32
سینا:سارا؟؟
به سمت صدای سینا برگشتمو نگاهش کردم
سینا:رنگت پریده دختر
نمیدونم چمه استرس دارم
سینا: اروم باشم عزیزم هیچی نیس تو فقط میخای بری پیشه یه دکتر باهاش حرف بزنی همین
با چشمایی که پرازاشک شده بودن بهش نگاه میکنم و میگم
نمیخام حرف بزنم سینا برگردیم خونه
دستش که روی دست یخ بسته ام میشنه ماشین و کنار میزنه و به سمتم میچرخه
سینا:ارومباش عزیزم از چی میترسی؟چی اینقد به هم میریزه تورو؟
چطور میتونستم بهش بگم اون شب چقدر عذاب کشیدم ؟ چطور میتونستم بگم بخاطر یه حسادت مردونه اونم نسبت به سینا چقدر درد کشیدم زجه زدم؟سینا میتونست کنار بیاد؟ ارش میتونست دووم بیاره؟ چطور بهش میگفتم عمه ومادر بزرگش به طمع پول و پسرعمه اش بخاطر کینه اش به سینا و عشق کذاییش به من دوازده ساعت منو عذاب داد؟
به خاطر اشکام که صورتمو خیس کرده بودن خیال تموم شدن نداشتن تار میدیدمش لب زدم سینا
با انگشتش که تند تند اشکام و پاک میکرد و چشمای پراز اشکشو بهم دوخته بود گفت
سینا: جانه سینا حرف بزن اینقد نریز این اشکارو داری میکشیم بخدا
اروم زمزمه میکنم هیچ وقت نخاه بفهمی اون شب چیشد هیچ وقت بهم قول بده
سینا: باشه باشه فقط گریه نکن قول میدم
دستم که کشیدشد و سرم روی سینه اش قرار گرفت
روی سرمو بوسید وزمزمه کرد:اروم باش عروسک بخاطر من نه به خاطر ارش اینقدر خودتو عذاب نده مگه ارش و دوس نداری؟
لب میزنم میمیرم براش
سینا: پس خوب شو بخاطر اون خوب شو
سینا
سینا:جانه سینا؟
دوستدارم خیلی دوستدارم از همه ی ادمای دور و ورم فقط تو وارش برام موندین تنهام نذار تو نباشی شبا نمیتونم بخابم نباشی از همه میترسم ارش میگه تا سینا تو اون خونه اس جات امنه امن نگه دار خونه رو برام دیگه تحمل ندارم بخدا این دفه میمیرم...
سینا: هییییش اروم اروم عزیزدلم بخدا که جونمو برات میدم نمیذارم هیشکی اذیتت کنه میکشم کسی رو که بخاد تا ده متریت بیاد .ببخش منه احمقو ببخش که نبودم اون روز ببخش که سپردمت دسته گرگا غلط بکنم یه ساعت چشم ازت بردارم نترس جونه سینا نترس زندگیه سینا ...
بعد از تقریبا سه ساعت رسیدیم تبریزو جلوی یه رستوران نگه داشت و پیاده شدیم تا چیزی بخوریم کنارم قدم برمیداشتو دستم توی دستش بود یه گوشیه دنج نشستیم
سینا ساعت یازده زوده برا نهار
سینا: شما صبحونه ام نخوردی منم خیلی گرسنمه ساعت چهار باید مطب باشیم نهار میخوریم و میریم خرید خیلی وقته باهم پاساژ گردی نکردیم بعدشم میریم مطب باشه؟
باشه .برم دسشویی بیام
سینا: برو زود بیا
در دستشویی روکه میبندم گوشی رو از جیب در میارم و شماره ارش و میگیرم
با اولین بوق جواب میده
ارش: نمیگی میمیرم از نگرانی چرا جواب نمیدادی؟
romangram.com | @romangram_com