#پناهم_باش_پارت_17
همونم از سره من زیاده
ارش: یک بار دیگه این حرف و بزنی نه من نه تو ها
چشم
ارش: بی بلا الانم بخواب
بازم چشم.شبت بخیررر
ارش: بوووووس عشقم
خیلی وقت بود خواب باهام غریبه شده بود میترسیدم از خوابیدن .میترسیدم بخوابم و وقتی بیدارشدم ته مونده زندگیمم به باد داده باشم خواب دشمنه من بود ومن ازخوابیدن میترسیدم .بیدار میموندم تا وقتی به زور قرصا پلکام روی هم می افتاد قرصایی که دکترم برام تجویز کردو بود ومن فقط به زور ارش وبرای راحتیه خیالش میخوردم وگرنه من از هرچی بی خبری وخواب بود وحشت داشتم.
باصدای ویبره ی گوشیم از خواب بیدار شدم گوشیمو برداشتم میدونستم کیه پس نیازی نبود به صفحه نگاه کنم باصدای سلامش سلامی گفتم وچشمامو بستم صدای خنده اش نوید زندگی میداد برای من صدای خنده هاش اهنگ عاشقی بود...
ارش: هنوخوابی مگه نه؟
اره خوابم بذار بخابم
ارش:داروهاتو خوردی؟
اره اره
ارش: منکه میدونم نخوردی چرا الکی میگی؟
واای ارش
ارش:پاشو قرصاتو بخور عزیزم بعد بخواب پاشو نفسم
سرجام نشستمو موهامو به هم ریختم
پاشدم ارش
ارش: حالا قرصاتو بخور و بخواب
دیگه خوابم پرید.کجایی؟
ارش : ببخش بیدارت کردم ولی باید قرصاتو بخوری.سرکارم عزیزم.
مهم نیس دیشب همش کابوس دیدم هزار بار بیدار شدم وخوابیدم.
ارش: تموم میشه نفسه ارش بیای پیشه خودم همه چی تموم میشه
اروم صداش میزنم ، ارش؟
ارش: جانم
دوستدارم
ارش: من بیشتر خیلی خیلی بیشتر من برم ساراجان قرصا یادت نره
چشم برو
ارش:چشمت بی بلا فعلا
بعداز قطع کردن بلندشدم تا برم حموم اما از گرسنگی نمیتونستم سرپا بشم چند روز بود چیزی نخورده بودم جز اب میوه چند قاشق سوپ که دیروز خورده بودم تصمیم عوض شدو با یه نگاه تو اینه موهامو که وز شده بودن مرتب کردم و از اتاق خارج شدم به سمته پله ها رفتم که صدای بلند سویل باعث شد بایستم وبه در اتاقشون نزدیک شم.
سویل سینا دارم بهت میگم من اینجا راحت نیستم من خونه جدا میخام
سینا: منم گفتم اینجا زندگی کردن شرط من قبل ازدواجمون بود میتونستی قبول نکنی! الان دیگه دیره من از این خونه جایی نمیرم .
romangram.com | @romangram_com