#پناهم_باش_پارت_14
ارش:من کی گفتم ؟من فقط گفتم اگه عکس ندی دیگه بهم زنگ نزن همین.
خیلی نامردی.
ارش:باشه حالا عصبانی نشو یه عکس میدم بهت
زود باش ...باخودم حرف میزدم که خدا کنه زشت نباشه که یه عکس رسید تا باز بشه دل تو دلم نبود وقتی باز شد یه نفس راحت کشیدم یه پسر با یه عینک طبی وقیافه مردونه وساده اصلا زشت نبود قیافه خوبی داشت یه خدایا شکرت گفتم براش نوشتم
توام خوبه قیافه ات
ارش:کجاش خوبه؟
خب همه جاش مردونه وساده اس
ارش:مهم قیافه توبود که خوبه من زیاد مهم نیستم پسر باید تو یه چیزای دیگه خبره باشه که من هستم پس همه چی حله...
خیلی بی ادبی
ارش:میدونمهمه میگن
پررررررویی
ارش : میدونم
من خسته ام میخام بخابم
ارش:خوبه بخواب من حالا حالاها با دوس دخترام بیدارم شبت بخیر
شب خوش.
باخاموش کردن نت گوشیم خزیدم زیر پتو واقعا این پسر خیلی بی ادب بود اه اه اه
اصلا به من ربطی نداره با دوس دختراش تا صب درمورد چی حرف میزنه یا چرا اصلا حرف میزنه ...
به زور چشمامو بستمو به خواب رفتم صب با صدای گوشیم چشمامو باز کردم و الارام گوشیمو خاموش کردم خیلی خوابم می اومد اما دانشگاه کلاس داشتم باید میرفتم بعد نیم ساعت لباس پوشیده بی سرو صدا راهیه پله هاشدم چون هفت صبح بود همه خواب بودن پام که به اخرین پله رسید صدای سینا باعث شد از ترس جیغم و توگلوم خفه کنم با خنده ای که میخاست کنترلش کنه زل زده بود بهم
خیلی بیشعوری سینا ترسیدم بخدا
سینا :معذرت میخام بخدا ازقصد نبود
حالا عینه خروس این وقت صبح چرا بیدار شدی نشستی اینجا؟
سینا:چون برف اومده دلم نیومد با اژانس بری گفتم خودم برسونمت دانشگاه
واقعا برف اومده؟ با این حرف به طرفه پنجره پذیرایی رفتم و با دیدن برفای نشسته توی حیاط باذوق به سمتش برگشتم اینجا چقد خوشگل شده
سینا: بدو که بخاطر خانم از خواب خوبم زدم نمیخام دیر برسی
تقریبا به طرفش دویدم وخودم تو بغلش انداختم خیلی خوبی سینا خیلی مرسی
ازش فاصله گرفتم به حیاط رفتم چن دقیقه بعد سینام اومد ومشغول بیرون بردن ماشین از حیاط شد...
وقتی کنارش تو ماشین نشستم هوای گرم داخل ماشین لبخند رو لبم اورد
وااای چه سرده یخ بستم
سینا : دماغشو نگا قرمز شده عینه دلقکا شدی
با انگشتام بینی مو گرفتم ومالیدم وگفتم
اگه من دلقکم تو عینه شیر سیرک میمونی با این یال و کوپالت
romangram.com | @romangram_com