#پناهم_باش_پارت_13
همینجام یه کم فکرم درگیره
میترا:اخه دیونه تو چی کم داری که همیشه تو فکری؟ تک فرزند مایه دار خوشگل چه مرگته؟
(همیشه دوستام ارزوی زندگیه منو داشتن اما هیچ کدوم نمیدونستن من چه دردی میکشم وقتی پدرم منو نمیخاد ونمبینه من حاضر بودم جام و باتک تکشون عوض کنم.)روبه میترا میگم:
فکرم درگیر امتحان ارشد
میترا:اخهخر خون توکه حتما رتبه خوبی میاری یادت نیس کنکور رتبه ات شد۲۰۰الانم مطمعنم کمتر از صد میشی.
خدا از دهنت بشنوه منکه زیاد امیدوار نیستم خوب نمیتونم بخونم
میترا:تو ناامیدتم ازما خیلی جلوتره
راستی هنوز نمیخای یه جوابی به این دایی ما بدی؟ بدجور توخماری گذاشتیش
منکه جوابشونو دادم همون موقع گفتم نه
میترا: بابا یه کم مهربونتر باش خب گناه داره بخدا
عزیزم توکه میدونی من اهله دوس پسرا این چیزا نیستم
میترا: یعنی بیاد خاستگاری حله؟
ای بابا من نه قصد ازدواج دارم نه دوس پسر گرفتن توروخدا تموم کن این بحثو
میترا:باشه حالاتوام انگار چه تحفه ایه لیاقت نداری اصلا.
اره فداتشم من لیاقت داییتو ندارم
میترا :اره که نداری بیشعور .
دوس نداشتم کسی روبرنجونم اما این یه مورد فرق میکردبا دور شدن میترا به سمت دریاچه چرخیدم اینجارو دوست داشتم اما ترجیح میدم تنها اینجا باشم
بالاخره موقع غروب بچه رضایت دادن و برگشتیم خونه .
بعد از یه دوش سرسری بدون شام روتختم دراز کشیدم ونت گوشیم روشن کردم
اولین پیام که خوندم لبخند مهمون لبام شد
ارش:کجایی بچه؟
ارش:جازدی؟
ارش:باورکن زشتم باشی برام مهم نیستا
جواب دادم
من هیچ وقت جا نمیزنم
رفتم تو گالری عکسام یه عکس که روسری رو مثله خانمای کرد دور سرم پیچیده بودم و انتخاب کردم براش فرستادم میدونم ریسک بود واشتباه اما اون لحظه عقلم بهم فرمان نمی داد
منتظر عکس العملش بودم که بعد دودقیقه پیام اومد
ارش:نه بابا خوشگلی که! چرا خودتو قایم میکردی؟
حالا نوبته توعه
ارش:من گفتم بهت عکس میدم؟
شوخی نکن دیگه خودت گفتی
romangram.com | @romangram_com