#پناه_اجباری_پارت_56


_ چیکارش دارید ؟! منم دوست دارم از دیوار مردم برم بالا ...

خودمم خنده ام گرفت ... فیروزه زد پس کله امو گفت : توهم دوست نمیشی واسه من ...

با صدای برپا گفتن افتخاری همه برگشتیم سمت در و یهو بلند شدیم ... خانم کریمی اومد داخل ...

کریمی _ میتونید بشینید ...

همه نشستیم ...

کریمی نشست روی صندلی دبیرا و گفت : میدونم شایعاتو شنیدید ...

یکی از بچه ها _ اردو خانم ؟

کریمی _ بله ... سه شنبه از اینجا حرکت میکنیم ...

دوباره یکی از بچه ها _ کجا خانوم ؟

کریمی _ سه شنبه ، چهارشنبه شیرازیم ... پنج شنبه و جمعه هم اصفهان ...

صدای پچ پچ بچه ها بلند شد ... کریمی کمی صداشو برد بالا و گفت : ولی هاتون تا دوشنبه بیان واسه امضا کردن ... اگه ولی کسی سه شنبه صبح بیاد قبول نمیکنیم ...

زهرا _ خانوم هزینه اش ؟

کریمی _ هیچی ... به عهده آموزش و پرورشه ...

و بلند شد ... نگاهی به همه ما کرد و گفت : خودتونو آماده کنید ...

و رفت بیرون ... کلاس یهو منفجر شد ...

romangram.com | @romangram_com