#پناه_اجباری_پارت_48


دوباره یه آهنگ دیگه گذاشتن ... نگاهی به آرمان کردم .... داشت با چندتا پسر حرف میزد ... نگاهی به ترنم کردم ... داشت با دختر خاله اش حرف میزد ... رفتم سمت سهند و گفتم : سهندی ؟

نگام کردو گفت : جونم ؟

_ میتونی یه کاری رو واسم بکنی ؟

سهند _ بوی توطئه میاد ...

_ جان من ...

سهند _ باشه بگو ...

_ قول دادیا ...

سهند _ بگو ...

_ میری از ترنم درخواست رقص کنی ؟

سهند شوکه شد ... برگشت طرف من ... مظلومانه گفتم : خواهش ...

سهند _ دیوونه شدی ؟!

_ بخدا ترنمم راضیه ...

سهند یه ابروشو داد بالا و گفت : چی توی مخته ؟

_ میخواییم یه کاری بکنیم بهت احتیاج دارم ...

سهند _ برو بچه ... زشته جلوی پدر و مادرش ...

romangram.com | @romangram_com