#پناه_اجباری_پارت_13
ترنم با حرص بالشتشو کوبید توی سرم و گفت : بی احساس ...
_ خب چیکار کنم ؟!
بلند شدم و گفتم : باشه واست بندری میرقصم از خوشحالی ....
و شروع کردم به تکون دادن خودم ... خنده اش گرفته بود ... منو کشید و نشستم روی تخت ...
ترنم _ نمیدونی چقدر خوشگل بهم گفت ...
_ من که میدونم این تنها نبوده !!!
برگشت سمتم ... با شیطنت گفتم : بوسه ای ...
بالشتو کوبید توی سرم ...
_ آخ دیوونه ...
بالشتو برد بالا و گفت : میگم بهت به کسی نگیا ...
چشام گرد شد ...
_ ترنم دیوونه نکنه ...
سرشو با ذوق تکون داد ...
_ خاک تو سرت ... صد البته بعد از بوسه بی آبروتم کرده ...
ترنم با تعجب گفت : من کی گفتم منو بوسیده که بخواد ....
romangram.com | @romangram_com