#اسوه_نجابت_پارت_67
در این دنیای نا هموار
که می بارد به سر آوار
به حال خود مرا نگذار
رهایم کن از این تکرار
آن کهنه درختم که تنم غرقه ی برف است
حیثیت این باغ منم
خار و خسی نیست
با هم و در کنار هم، ولی انگار فرسنگها دور از هم، مشغول جمع کردن لباسها میشیم.
درحالیکه دستش به لباسهاست میگه:
- پیرهن ها رو زیر کت و شلوارها نذار! پیرهن ها رو روی چوب رختی های جدا، و کت و شلوارها رو داخل کاور بذار! اینطوری پیرهنها چروک نمیشن.
- چشم خانم!
نگاه خیرمو به صورتش میچسبونم! خجالت میکشه و سرشو پایین میندازه!
romangram.com | @romangram_com