#اسوه_نجابت_پارت_37


- من اصلا از کار بیرون خوشم نمیاد ولی استقلال مالیش منو مجبور میکنه که کار کنم

- مشکلت همینه! مگه من اینجا چکاره م؟ برگ چغندر؟ خودم نوکر هم تو و هم دخترم هستم! یک حساب بانکی واست باز میکنم و هرماه توش پول میریزم. خیلی بیشتر از حقوق بیمارستانت. تا احساس بدی نداشته باشی

مریم نگاهی به من میندازه برای یک لحظه چشم از روبرو بر میدارم و با لبخند بهش نگاه میکنم:

- غصه نخور خانم! من هنوز سالمم. اونقدر هم دارم که خرج زن و بچه م رو بدم

- ممنونم... فردا میرم و درخواست یکسال مرخصی بدون حقوقو میدم تا ببینیم بعدا چی میشه!

جلوی جواهر فرشی دوستم که نزدیک برجه نگه میدارم. سرمو به عقب میگردونم:

- آیلین جان

- بله

- شما چند دقیقه تو ماشین بشین تا من و مامان بریم اون مغازه طلا فروشی و برگردیم. باشه؟

- چشم

رو به مریم میکنم

- بریم خانم که خیلی کار داریم!


romangram.com | @romangram_com