#اسوه_نجابت_پارت_25


- سلام دختر گلم! صبح شما هم بخیر! من جواب سوالتو میدم. مگه قرار نیست که ما سه تا با هم زندگی کنیم؟ پس دیگه نباید جلوی هم روسری سرمون کنیم. واسه همینه که مامان شالشو برداشته!

- یعنی هرکسی که با یکی دیگه زندگی کرد، میتونه روسریشو در بیاره؟

- آره گلم! بیا بریم صورتتو بشورم که به قول خودت شیطونها تو خواب کثیف کردن

- ولی من جیشم دارم!

خنده بلندی میکنم که صدای مریم از آشپزخونه میاد:

- آیلین باز تو گزارش کار دادی؟

آیلین معترض سرشو به سمت آشپزخونه بر میگردونه

- خو اگه نمیگفتم که بد میشد! به خداااااااااااااا!

این بچه خیلی ساده ست! رفتارهاش و حرفهاش منو یاد مادرم میندازه! اون خدا بیامرز هم خیلی ساده بود.

مریم سرشو پایین میندازه و ریز میخنده.

- چیکارش داری خانم؟ بذار بچه راحت باشه! با غریبه که نبوده!

با آیلین به دستشویی میرم.


romangram.com | @romangram_com