#اسوه_نجابت_پارت_153


لحظه ای به جوابم فکر میکنه:

- نه! من خوابم سبکه! ولی.............

بیشتر از این اجازه نمیدم موضوع رو کش بده تا من لو برم. دستهامو از هم باز میکنم و با لبخند شیطنت باری میگم

- حالا کاری که نباید میشده، شده! کاریش نمیشه کرد! از حالا به بعد هم جات همین جاست.

و با چشمهام بین دستهام اشاره میکنم.

سرشو پایین میندازه و گونه هاش صورتی میشن. دستشو میگیرم و به سمت خودم میکشم:

- بیا دیگه مریمی! انقدر ناز نکن!

کمی مقاومت میکنه!

- بیا خانمی! کاریت ندارم! فقط همین جا بخواب!

زیر لب میگه:

- قول دادی ها!

- چشم خانم. بیا دیگه الان خواب از چشمهای هردو تامون میپره و آیلینم با سروصدامون بیدار میشه!


romangram.com | @romangram_com