#اسوه_نجابت_پارت_144
از کنارم رد میشن.
مریم رو به من میکنه و میگه:
- حریفش نمیشی!
- درستش میکنم. تو فقط اکی رو بده، ببین من چیکارش کنم!
مریم خنده کنان با آیلین به سمت دریا میرن!
بچه ام طاقت نمیاره باباش تنها باشه!
روشو به سمت من میکنه:
- بابایی تو هم بیا !
به سمتشون میرم و دست دیگه آیلینو میگیرم:
- امان از دست زبون تو!
- آره میدونم! زبونم درازه! عمو محمد رضا بهم گفته!
دستمو ول میکنه و جلوی ما شروع میکنه به ادا در آوردن و خوندن:
اسم من زبون درازه، کار من گفتن رازه!!
romangram.com | @romangram_com